توضیحات
یک روز روشن بهاری، خرگوش سفید کوچک برای ماجراجویی از خانه خارج میشود. خرگوشکوچولو پُر از تخیل و فکرهای خرگوشی است. او به همهچیز بادقت نگاه میکند و دربارهی آنها از خودش سؤالهایی میپرسد. وقتی روی چمنهای بلند، بالا و پایین میپرد، با خودش فکر میکند که اگر سبز بود، چه شکلی میشد. وقتی جستوخیزکنان از جلوی درختان صنوبر رد میشود، فکر میکند که اگر قدش بلند بود، چهجوری میشد. وقتی از بالای سنگ میپرد، با خودش فکر میکند که اگر نمیتوانست تکان بخورد، چی میشد…