توضیحات
درباره کتاب:
کتاب ماجرای عجیب در قصر صخره ای : روزی از روز ها اژدها کوچولو و دوستش ماتیلدا در جنگل صخره ای مشغول گردش بودند توفان شدیدی آن ها را غافل گیر کرد.
آن ها فورا به یک قصر متروک که همان نزدیکی بود پناه بردند.
آن جا از توفان و باران خبری نبود اما ئاقعا ترسناک بود.
آن ها فکرش را هم نمی کردند که مجبور شوند یک شب ترسناک را در قصر کنار شومینه به سر برند.
با دوازدهمین ضربه ی برج ساعت باد سردی در اتاق پیچید و بعد…
اتفاقاتی افتاد که حسابی ترس و وحشت به جانشان انداخت.
از متن کتاب:
نارگیل و ماتیلدا کم کم به دروازه ی بزرگ قصر نزدیک می شدند.
اژدها کوچولو گفت:”ببین در را باز کن.”
ماتیلدا گفت:”بهتر نیست به جنگل برگردیم؟”
کتاب ماجرای عجیب در قصر صخره ای