توضیحات
و من دوستت دارم اثر فردریک بکمن
معرفی کتـاب :
و من دوستت دارم اثر فردریک بکمن اثری به ترجمه ی الهام رعایی و ترجمه ی انتشارات نون
فردریک بکمن در داستان پیش رو با نگاهی احساسی و زیبا به موضوعاتی چون عشق، مرگ و زندگی و انتخاب هایی که مسیر زندگی را تغییر می دهند، پرداخته است.
فردریک بکمن در داستان پیش رو با نگاهی احساسی و زیبا به موضوعاتی چون عشق، مرگ و زندگی و انتخاب هایی که مسیر زندگی را تغییر می دهند، پرداخته است.
درباره نویسنده:
فردریک بکمن، نویسنده و وبلاگ نویس بزرگ سوئدی در سال ۱۹۸۱ در سوئد متولد شد.
از جمله آثار وی می توان به “مردی به نام اوه”، “بریت-ماری اینجا بود”، “مادر بزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است” و “شهر خرس” اشاره کرد.
از جمله آثار وی می توان به “مردی به نام اوه”، “بریت-ماری اینجا بود”، “مادر بزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است” و “شهر خرس” اشاره کرد.
از متن کتاب:
من در رابطه ام با تو شکست خوردم. پدرها دوست دارند راه و رسم زندگی را به پسرانشان بیاموزند، اما تو باعث ناامیدی من بودی.
پاییز گذشته روز تولدم زنگ زدی. چهل و پنج را تمام کرده بودم و تو تازه بیست سالت شده بود. گفتی در ساختمان قدیمی تیوولی کار می کنی. کل ساختمان را جابه جا کرده و برده بودند آن طرف میدان تا جا برای آپارتمان های خصوصی جدید باز شود. کلمه “خصوصی” را با لحنی پر از انزجار گفتی چون من و تو خیلی با هم متفاوتیم. تو تاریخ را می بینی و من پیشرفت را. تو خاطره ها و نوستالژی هارا می بینی و من کهنگی ها و ضعف هارا. من می توانستم به تو نه یک شغل، که هزاران شغل بدهم. تو اما ترجیح دادی توی بار وینیل کافه چی شوی آن هم در یک ساختمان عتیقه که همان چهار نسل پیش هم که ایستگاه قایق سواری بود، داشت روی سر مردم خراب می شد.
پاییز گذشته روز تولدم زنگ زدی. چهل و پنج را تمام کرده بودم و تو تازه بیست سالت شده بود. گفتی در ساختمان قدیمی تیوولی کار می کنی. کل ساختمان را جابه جا کرده و برده بودند آن طرف میدان تا جا برای آپارتمان های خصوصی جدید باز شود. کلمه “خصوصی” را با لحنی پر از انزجار گفتی چون من و تو خیلی با هم متفاوتیم. تو تاریخ را می بینی و من پیشرفت را. تو خاطره ها و نوستالژی هارا می بینی و من کهنگی ها و ضعف هارا. من می توانستم به تو نه یک شغل، که هزاران شغل بدهم. تو اما ترجیح دادی توی بار وینیل کافه چی شوی آن هم در یک ساختمان عتیقه که همان چهار نسل پیش هم که ایستگاه قایق سواری بود، داشت روی سر مردم خراب می شد.