توضیحات
پازل ۱۰۰۰ تکه گلهای زنبق اثر ونسان ون گوگ DToys
DToys 66916-03 – 1000 pcs – Vincent van Gogh: Irises
معرفی خالق اثر:
پازل ۲۰۰۰ تکه رونزبرگر Ravensburger طرح مدرسه آتن اثر رافائل سانتسیو
وَنسان وَن گوگ (زادهٔ ۳۰ مارس ۱۸۵۳ – درگذشتهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۱۸۹۰) یک نقاش پسادریافتگر هلندی بود،
کار او شامل پرترهها، خودنگارهها، مناظر، طبیعت بیجان، سروها، مزارع گندم و گلهای آفتابگردان است.
او از کودکی به نقاشی علاقه داشت ولی تا اواخر دههٔ دوم زندگیاش نقاشی نکرد.
او بسیاری از کارهای شناختهشدهاش را در دو سال آخر زندگیاش تکمیل کرد.
هرچند او در زمان حیاتش در گمنامی بهسر میبرد و در تمام طول عمر خود تنها یک تابلو، یعنی تاکستان سرخ را فروخت،
اما اکنون بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نقاشان قرن نوزدهم در جهان شناخته میشود.
ون گوگ شیفته نقاشی از مردم طبقهٔ کارگر مانند تابلوی سیبزمینیخورها،
کافههای شبانه مانند تراس کافه در شب، مناظر طبیعی فرانسه، گلهای آفتابگردان، شب پر ستاره و خودنگاره بود.
وی در اواخر عمر به شدت از بیماری روانی و فشار روحی رنج میبرد
و به اعتقاد اکثریت همین موضوع به خودکشی او منجر شد.
ونسان ون گوگ فعالیت هنری خود را به عنوان طراح و نقاش از سال ۱۸۸۰ و در سن ۲۷ سالگی شروع کرد.
او از آنجاکه در سن ۳۷ سالگی درگذشت،
در واقع تمام آثارش را در ۱۰ سال آخر عمر خویش آفرید که شامل بیش از ۹۰۰ نقاشی، بیش از ۱۱۰۰ طراحی و ۱۰ چاپ میباشد.
برخی از مشهورترین آنها در ۲ سال پایانی عمرش کشیده شدهاند.
ون گوگ شیفته نقاشی از کافههای شبانه، مردم طبقهٔ کارگر،
مناظر طبیعی فرانسه و گلهای آفتابگردان بود. مجموعهٔ گلهای آفتابگردان
او که تعدادی از آنها از معروفترین نقاشیهایش نیز محسوب میشوند شامل ۱۱ اثر میباشد.
خودنگارهها و شبهای پرستارهٔ وی از دیگر نقاشیهای برجستهٔ او محسوب میشوند.
پازل ۱۰۰۰ تکه شب پر ستاره اثر ونسان ون گوگ DToys
ماجرای بریده شدن گوش ون گوک
دربارهٔ اصل ماجرا تردیدی وجود ندارد و خود نقاش هم در دو خودنگاره تصویر خود را با گوش باند پیچی شده کشیدهاست.
ون گوگ تا روز ۲۳ دسامبر دو گوش درسته داشت، اما روز بعد که او را در بستر غرق خون یافتند،
جای گوش راست او خالی بود و به یاد نمیآورد چه بلایی به سرش آمده است.
دربارهٔ چگونگی ماجرا حرف و حدیث زیاد است و دو روایت بر سر زبانها است:
اول: ون گوگ، که در اوایل سال ۱۸۸۸ به توصیه برادر کوچک و مهربانش تئو به شهر آرل در جنوب فرانسه کوچ کرده بود،
چند ماه بعد به ناراحتی روحی و افسردگی شدید دچار شد؛
او در کابوسهای وحشتناک و هذیانآلود دست و پا میزد و به عوالم جنون نزدیک میشد.
هنرمند رنجور و حساس که از مدتی پیش در گوش راست خود صداهایی تحملناپذیر میشنید،
تصمیم گرفت با اقدامی قطعی خود را از شر گوش راحت کند.
دوم: روایت دیگر این است که ون گوگ به یک روسپی به نام راشل دل بسته بود و چون مال و منالی نداشت به او بدهد،
به دلبر خود قول داده بود که به او یک «هدیه گرانبها» تقدیم کند،
و این البته گوش خودش بود. برای این روایت گواه واقعی وجود دارد، زیرا راشل واقعاً گوش بریده را دریافت کرد.