توضیحات
درباره ی کتاب ابله اثر فئودور داستایفسکی:
کتاب ابله:
تاکنون ترجمه ی آثار بزرگ در بسیاری موارد صورت تفنن داشته است و
کمتر مترجمی همه ی عمر به یک نویسنده پرداخته تا در کار آن نویسنده صاحب نظر شود
و یا به سبب ممارست وی سبک نگارش آن نویسنده در زبان فارسی صاحب نظر پدید آید .
خاصه اینکه بسیاری از انها نه از زبان اصلی که از ترجمه ی آنها به زبان دوم به فارسی درآمده است
ماننداغلب ترجمه های داستایفسکی که این خوددر مورد آثار ادبی کاری است نه چندان درست.
شرکت سهامی انتشارات خوارزمی کوشیده است تا رمان های نویسندگان بزرگ را عمدتا از زبان اصلی تا آنجا که ممکن است.
آثار هر نویسنده را به وسیله ی یکی دو مترجم به فارسی برگرداند.
به این امید که هم رمان ها با صوتی اصیل تر چه از نظر صحت ترجمه و چه از نظر سبک نگارش به فارسی درآید و
هم مترجمانی پدید آیند که با آثار نویسنده ای خاص آشنایی راستین داشته باشند .
بخشی از متن کتاب ابله :
هنگامی که شاهزاده از پله ها بالا می رفت بسیار نگران بود و با تمام نیرو می کوشید به خود جرات دهد.
با خود فکر می کرد :”منتهای مراتب آن خواهد بود که ممکن است مرا نپذیرند و درباره ام عقیده ی نامطلوبی به ذهن خود راه دهند
یا آنکه پذیرفته شوم و مورد تمسخر قرار گیرم …خوب چه اهمیتی دارد؟”
این موضوع حقیقتا چندان نگرانش نمی ساخت .
اما این سوال از سوی خودش که برای چه خواهد کرد از هرچیزی برایش نگران کننده تر بود
و هرچه تلاش می کرد پاسخ قانع کننده ای برای آن نمی یافت .
اگر می توانست به نحوی فرصتی بیابد و به ناستاسیا فیلیپونا بگوید:زن این شخص نشوید و خود را نابود نکنید او شما را دوست ندارد بلکه پولتان را می خواهد .
خودش این موضوع را به گفته و آگلایا یپانچین نیز همین را اظهار کرده است
و اکنون من آمده ام این موضوع را به شما بگویم” از هر جهت کار شایسته ای صورت می گرفت.
اما مساله مبهم دیگری نیر توجه او را به خود جلب کرده بود
و آن قدر مهم بود که شاهزاده حتی از اندیشیدن به آن می ترسید طوری که یکباره صورتش سرح می شد و لرزه بر اندامش می افتاد.