توضیحات
درباره ی کتاب باب اسفنجی به دکتر می رود :
“کتاب باب اسفنجی به دکتر می رود” درباره ی ترس کودکان از دکتر رفتن است .
این کتاب موضوع “ترس از دکتر رفتن” با یکی از شخصیت های مورد علاقه کودکان “باب اسفنجی” به تصویر کشیده است.
یک روز باب اسفنجی مریض شده بود
و وقتی سرکار رفت آقای خرچنگ او را به خانه فرستاد تا استراحت کند.
بابا اسفنجی به دوستش سندی تلفن زد تا او را به دکتر ببرد.
ولی پاتریک آمد و گفت که مطب دکتر جای وحشتناکی است
و خودش سعی کرد باب اسفنجی را معالجه کند
ولی………..
بخشی از متن کتاب :
باب اسفنجی قل خورد و قل خورد تا رسید به رستوران خرچنگی !
آقای خرچنگ داد زد :”باب اسفنجی وایستا نباید این طوری سر کار بیایی.
تو هنوز مریضی. تازه لباس کارت هم دیگر اندزه ات نیست!”
باب اسفنجی رسید به در جلویی و عطسه خیلی بلندی کرد.
“آچچچچچچه”
باب اسفنجی حتما باید می رفت پیش یک دکتر واقعی .
او پیش بهترین دکتر شهر رفت. دکتر پرسید:
“خب آقای باب اسفنجی شما کف صابون خورده اید.آماده هستید معینه اتان بکنم؟
باب اسفنجی با نگرانی پرسید :”می خواهید من را به اتاق انتظار بفرستید و مجبورم کنید مجله های قدیمی را بخوانم؟”
دکتر خندید و گفت :”مگر عقلت را از دست داده ای ؟ به تو دارو می دهم تا حالت بهتر شود.”