توضیحات
درباره ی کتاب بیمارستان که ترس ندارد :
“کتاب بیمارستان که ترس ندارد” : داشتیم فوتبال بازی می کردیم که خوردم زمین و پایم درد گرفت.
مرا بردند بینارستان و دکتر پایم را معااینه کرد و گفت که شکسته است.
از پایم عکس گرفتند و بعد هم آن را گچ گرفتند.
توی بیمارستان دستگاه های جورواجور دیدم.
بعد هم…….
از متن کتاب :
دکتر آمد که پایم را معاینه کند .
گفت:”شاید کمی دردت بیاید.”
دردم آمد ولی نفس عمیق کشیدم و از ده تا یک شمردم : ۱۰ ۹ ۹ ۷ ۶٫٫٫٫٫٫٫٫٫و تمام شد.
دکتر گفت :”کریتر کوچولو پایت شکسته .”
پرسیدم:”می توانید درستش کنید؟”
دکتر سر تکان داد . بعد یک برچسب باحال به من داد که رویش نوشته بود : “قهرمان کوچولو”
چون می گفت که من یک قهرمان واقعی هستم.
بعد مرا بردند که از پایم عکس بگیرند. عکس مخصوصی به نام رادیولوژی .
پرستار با یک دستگاه بزرگ شبیه سفینه ی فضایی بود.عکس هارو گرفت.
او گفت:” این عکس ها همه ی استخوان های پایم را نشان می دهد
و برای گرفتن آن ها از اشعه ایکس استفاده می کنند.”
به پرستار گفتم :”من هم سوپرکریترم و مثل اشعه ی ایکس می توانم توی همه چیز را ببینم.”
بعد از آن وقت گچ گرفتن پایم بود. دکتر روی گچ را هم باند پیچید.
گفتم:”عین مومیایی ها شده ام.
کمی بعد پرستار آمد ….