توضیحات
کتاب خرسی، بگیر بخواب!وقت خوابیدن خرسی بود. بابا خرسی گفت: «وقت خواب است خرسی.» خرسی گفت: «نع!» بابا خرسی گفت: «دندانهایت را مسواک بزن و بگیر بخواب.» خرسی گفت: «نع!»
معرفی کتـاب :
خرس کوچولوی «خرسی، بگیر بخواب!» نه دندانهایاش را مسواک میزند و نه دلاش میخواهد بخوابد.
هرچی بابا خرسی میگوید، خرسی فقط میگوید نه!
حتی باباخرسی او را بغل میکند و توی تختاش میگذارد اما خرسی از تخت پایین میآید.
تا اینکه باباخرسی پیشاش مینشیند و خرسی خودش را برای بابا لوس میکند.
او را غلغلک میدهد، نازش میکند و خودش را توی بغل بابا جا میدهد.
بازیشان که تمام میشود، خرسی به آرامی میخوابد.
لینک های مفید
در ویکی پدیا بخوانیم: