توضیحات
کتاب عمو جان استالین اثر ابراهیم رها
معرفی کتاب
«عموجان استالین» پیرمردی بدبین است
که دارد دچار آلزایمر میشود و برای همین قصد کرده تا خاطراتش را بنویسد.
عموجان استالین آدم مهمی است یا به هر حال خودش را مهم میداند چون
هیچوقت از لفظ «من» خطاب به خودش استفاده نکرده است.
او «ما» است؛ چون خیلی مهم است و خودش را خیلی دوست دارد:
«به اصرار و با پافشاری برادرزادهها رفتیم پیش یک پزشک متخصصِ
بیسواد و کمشعوری که تشخیص داد در مقدمات آلزایمر هستیم.
ما همان جا مشت محکمی به دهانِ یاوهگویش زدیم و گفتیم مگر مسابقات فوتبال است
که مقدماتی و یکچهارم و نیمهنهایی و فینال داشته باشد؟
پزشک جلفِ بیتربیت زرتی جلوِ ما خندید و گفت فوتبال دوست دارید؟ ما هم پاسخ دادیم نه
به شما ربطی دارد نه عشقمان میکشد جواب بدهیم»
اما بعد از معاینه، عموجان به درخواست پزشک، راضی میشود که خاطرات روزانهاش را
راجع به فوتبال و جام جهانی بنویسد.
عموجان هم از خدا خواسته فرصتی پیدا میکند تا به قول خودش «نظرات دقیق، فنی و کارشناسانهی»
خود را که هیچکس تا به حال جدیشان نگرفته، بنویسد
تا:
«به جهانیان ثابت کنیم و به دنیا بفهمانیم هم دفاع خطی مزخرف است هم گواردیولاو آنچلوتی و مورینیو و امثالهم
هیچچیزی از فوتبال سرشان نمیشود.»
ابراهیم رها، طنزپرداز حرفهای ایرانی، در این کتاب جذاب که خندههای ملیحی به لبانتان خواهد نشاند.
با فوتبال و جام جهانی و عوامل داخلی و خارجی آن شوخی کرده است
آن هم از زبان پیرمردی در آستانه آلزایمز
که توهم توطئه هم دارد.
عموجان استالین این کتاب به همه عوامل فوتبال بدبین است؛ از دروازهبانی بیرانوند گرفته
تا بازی سردار آزمون، گزارشگری عادل فردوسیپور، مربیگری کارلوس کیروش و هنرپیشههایی که درباره
مسابقات جام جهانی نظر میدهند:
«ما هر چه تحلیل میکنیم نمیدانیم چرا اینهمه ایرانی رفتهاند روسیه. اگر ریگی به کفش نداشتند
چرا برای اعلان همبستگی و بزرگداشت استالین پیشتر به روسیه نرفتند؟
آنجا رفتهاند با ووووزلا زدن آبروی مردم غیور ما را ببرند. حتا در مهمانیِ
مسئلهدار بهرام رادان یک بازیگر ایرانی داشت و وووزلا میزد.
آیا بین این ووووزلا با آن ووووزلاها هیچ ارتباطی نیست؟ اینها از کجا خط میگیرند؟
سرمنشأ این همه ووووزلازنی کجاست؟ سر این ریسمان دست کیست و اینها عروسکِ خیمهشببازی کی هستند؟»
معرفی نویسنده
علی میرمیرانی هنرمند طنزنویس و روزنامه نگار ایرانی است که طنز و نوشته های
خود را با نام ابراهیم رها منتشر می کند.
علی میرمیرانی متولد ۲۰ امین روز از آبان ماه سال ۱۳۵۰ بوده و تاکنون در روزنامه های اعتماد،
بهار و روزگار ستون طنز نویسی داشته است.
علی میرمیرانی از جمله هنرمندانی است که علاقه ای به صحبت در خصوص دنیای واقعی زندگی خود نشان نداده.
به گفته خودش نزدیک به دو دهه همیشه سعی کرده فقط با یک نام “ابراهیم رها”
مردم او را در ذهن خود تصویر سازی کنند اما آنچه باعث شکستن این نقاب شد،
فضای مجازی بود.
بخش هایی از کتاب
من این ها را برای کسی نمی نویسم. برای خودم می نویسم. گفتیم که گفته باشیم.
به ما، به شخص خودمان، همه می گویند عموجان استالین.
در سال هزار و سیصد و هفت خورشیدی به دنیا قدم گذاشته ایم در مبارک روزی و فرخنده ساعتی.
این که پیش تر از نگارش این سطور چه می کرده ایم
و کجا بوده ایم نه به شما مربوط است نه خودمان چندان به یاد داریم.
واقعِ امر هم این است که همه چیز از همین
به یاد نداشتن ها و به خاطر نیاوردن ها و نسیان مکرر و فراموشی مزمن شروع شد.
حالا این که در این یادهای کمرنگ شده چه خاطراتی بوده و چه ها بر ما گذشته
نه به شما مربوط است نه خودمان میلی به گفتنش داریم.
این شما که می گویم هم فقط برای خالی نبودن عریضه است.
آدم که خاطره نگاری می کند بالاخره باید کسی را خطاب قرار دهد یا لااقل
در ذهن کسی را، کسانی را، مخاطب خود تصور کند.
فراموشی های ما که مکرر شد،
به پزشک متخصص مراجعه کردیم
. البته نه به میل خودمان و با رغبت و اشتیاق که به اصرار برادرزاده های مان.
ما، این ما همان چیزی است که شماها بدان می گویید من،
اما چون اساساً و اصولاً ما خیلی مهم هستیم به طور کلی، پس ما من نیستم، ما ما هستیم؛
از دار دنیا تنها و ایضاً فقط یک برادر داشتیم که دو سال و چهار ماه و شش
روز از خودمان بزرگ تر بود
و این جزء نوادر چیزهایی است که تاریخش را این قدر دقیق به خاطر داریم،
سایر چیزهایی که تاریخش درست به خاطرمان مانده نه به شما مربوط است
نه چیز قابل عرضی است.
سایر رمان های فارسی در فروشگاه تی کتاب