توضیحات
درباره کتاب:
کتاب فرزندان تاریکی ۴ : این داستان آن قدر تعلیق و پیچش داستانی دارد که خواننده نمی تواند آن را زمین بگذارد.
لوک گارنر، بچهی سومی که وجودش غیرقانونی است.
او دوازده سال اول عمرش را مخفیانه گذرانده و با استفاده از هویت لی گرانت، چهار ماه گذشته را در مدرسهی پسرانهی هندریکس و کنار دیگران زندگی کرده است.
از متن کتاب:
لوک که سعی داشت حرفش به شوخی بین دو برادر شبیه باشد نه به اخطاری میان دو غریبه
گفت : خب پس امیدوارم توی خواب گریه کرده باشی.
لوک دلش می خواست به اسمیتز بگوید که :”برگرد و به نقش بازی کردن. نذار اسکار واقعیت رو بفهمه. متوجه نیستی اینجا چه چیزهایی در خطره؟”
اما شک داشت اسمیتز متوجه باشد.
شک داشت اسمیتز اهمیتی بدهد.
اسمیتز دماغش را بالا کشید.
پرسید :”می تونم خوابم رو برات تعریف کنم؟”
لوک نگاه زیرزیرکی دیگری به اسکار انداخت که حالا روی صندلی اش لمیده بود و چشمانش نیمه بسته بودند
با همان طرز نشستنش انگار می گفت :”ببین من فقط قراره محافظ جسم بچه باشم. خواب بد دیگه مشکل من نیست.”
کتاب فرزندان تاریکی ۴