توضیحات
درباره ی کتاب:
کتاب نگهبانان گاهول ۵ :کشمکش در قلمرو جغدها بالا گرفته، نیروهای شرّ با محافظان خیر به جنگ برخاستهاند. کلاد که از رویارویی با سورن خشمگین است و عشق به قدرت تمام وجودش را پر کرده است، همراه گروه خود (پاکزادها) به درخت گاهول کبیر حمله میکند. جغدهای شریفی که آنجا زندگی میکنند باید با تمام وجود بجنگند تا از خودشان و شرافتشان محافظت کنند.
از سوی دیگر، بزرگان درخت گاهول کبیر، سورن را فراخواندهاند و او را برای مأموریت به جایی فرستادهاند که خیال نمیکرد هرگز دوباره آنجا را ببیند: «آکادمی سنتایگی مخصوص جغد های یتیم». سورن و همراهانش باید برای جاسوسی وارد سنتایگی شوند و بعد از تمامشدن کارشان، بدون جلب توجه بیرون بیایند. سورن یک بار از زندان سنگی سنتایگی فرار کرده است و اگر قرار باشد صلح برگردد، او باید دوباره فرار کند…
متن کتاب:
کلاد که به آب برخورد کرد، صدای جلزوولزی آمد و بعد حلقههای بخار به هوا بلند شدند. سیمون، جغد ماهیخوار قهوهای، هیچوقت چنین چیزی ندیده بود. جغدی که مثل تکهای زغالِ آتشسوزی جنگلی برق میزد، درون برکه افتاده بود. یکی از آن جغدهای زغالگیر بود؟ ولی زغالگیرها کارشان را بلد بودند. هر جغد زغالگیری میتوانست بیآنکه بسوزد کارش را انجام بدهد که واقعاً شاهکار بود. جغد ماهیخوار قهوهای درست سر بزنگاه با چنگالهایش آن جغد مرموز را گرفت، ولی با دیدن صورت جغد سنگدانش یخ کرد؛ صورتش ترکیب کریهی بود از …
کتاب نگهبانان گاهول ۵