توضیحات
کتاب پیشی کوچولو نترس نترس :
“کتاب پیشی کوچولو نترس نترس” درباره ی ماجراهای ریحانه و پیشی کوچولویش است.
ترس از تاریکی
من ریحانه هستم . این هم پیشی کوچولوی من است.
من و پیشی کوچولو توی اتاق من گیر افتادیم
و قرار است گرگ بلا من و پیشی کوچولو را یک لقمه چپ بکند.
لطفا کتاب را باز کن و بیا به کمک ما!
از متن کتاب:
ریحانه بشقاب آلبالو گیلاس را گذاشت روی میز و رفت تا مسواک بزند.
پیشی کوچولو هم بشقاب را برداشت
و دوید پشت در اتاق ریحانه تا مشت مشت آلبالو بخورد
که یهو همه جا تاریک شد.
پیشی کوچولو جیغ کشید و چسبید به در.
ریحانه داد زد:”نترس پیشی جونم الان برایت چراغ قوه می آورم.”
پیشی کوچولو نشسته بود توی تاریکی و انگشت هایش را گازگازی می کرد که یکهو
گرگ بلا را دید که یقه ی ریحانه را گرفته و توی هوا تاب می دهد.
پیشی کوچولو مثل گربه های توی برنامه کودک به خودش گفت:”نترس… پیشی کوچولو… نترس تو باید ریحانه را نجات بدهی.”