کتاب خون خورده اثر مهدی یزدانی خرم نشر چشمه


ویژگی‌های محصول
  • ناشر:  نشر چشمه
  • مولف:  
  • نوع جلد:  شومیز
  • گروه بندی سنی:  بزرگسال, رمان فارسی
  • اندازه:  رقعی
  • گروه بندی موضوعی:  داستان بزرگسال, داستان و رمان فارسی
+ بیشتر

44,000 تومان

متاسفانه این کالا در حال حاضر موجود نیست. می‌توانید از طریق لیست پایین صفحه، از محصولات مشابه این کالا دیدن نمایید.

توضیحات

 کتاب خون خورده اثر مهدی یزدانی خرم نشر چشمه

معرفی کتاب

چهارمین رمانِ مهدی یزدانی­‌خُرّم قصه­‌ی پنج برادر است در سال­‌های دهه­‌ی شصتِ ایران. از تهران تا اصفهان، از بیروت تا آبادان و از مشهد تا کلیسایی کوچک در محله­‌ی نارمَک که دو روح روی صلیبِ لق­‌شده‌اش نشسته­‌اند. قصه­‌ی برادرانِ «سوخته». برادرانی که گم شده­‌اند…» رمان در یک پروسه‌ی زمانی بین سالِ ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ در زمانِ گذشته و بخشی از آن در یکی دو سالِ اخیر رخ می‌دهد.

معرفی نویسنده :

مهدی یزدانی خرم در دوم شهریور سال ۱۳۵۸ در تهران متولد شده. او فارغ‌التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع لیسانس از دانشگاه تهران است. یزدانی خرم از اواسط دهه هفتاد در صفحات ادبی مطبوعات ایران مقالات، گفت‌وگوها و یادداشت‌هایی را منتشر کرده‌است. اما عمده شهرتش در این حوزه به نقدهای ادبی او باز می‌گردد.
او سپس با مجله نافه نیز به عنوان عضو شورای دبیران و دبیر ادبیات همکاری کرده و همراه گروه همیشگی‌شان یعنی محمد قوچانی، محسن آزرم، حسین یاغچی و… چهار شماره در این مجله فعالیت داشت. یزدانی‌خرم سردبیر مجله «تجربه» است که به صورت ماهنامه در تهران منتشر می‌شوند

قسمتی از متن کتاب

زن گیر افتاده بین آتش دو طرف، خودش را به زمین چسباند. بعد از چند لحظه از پشت لاستیک‌های سوخته بیرون آمد و با یکی دو عکاس دیگر دوید سمت دیوار خانه‌ای که رویش به عربی شعار نوشته بودند. با اسپری قرمز پررنگ. نفسش را حبس کرد و دوباره دوربین را می‌گرفت به طرف زن و گروه‌های درگیر، که ناگهانی سرک می‌کشیدند از گوشه و‌ کنار. از توی ویزور زن را دید که جوان بود اما صورتش خوب معلوم نبود. صدای گلوله آنی قطع نمی‌شد. دوباره گلوله‌ای از پشت شیشه‌ی کافه قنادی فرانسه‌ی تهران ‌گذشت و نشست بر ذهن منصور، که با چند عکاس آماتور دیگر می‌خواست قهوه‌ای بخورد و نفسی تازه کند. صدای گلوله که برخاست، منصور نیم‌خیز شد. صدا از سمت دانشگاه تهران بود. خیابان آرام بود، ولی پر از جوانانی که شتابان راه می‌رفتند در آن هوای ابری. چند هفته از سقوط پهلوی گذشته بود.

 

بعد موتور سیکلتی پر‌ گاز از مقابل قنادی رد شد. درگیری خیابانی. انقلاب تازه پیروز‌ شده هنوز آن‌قدر مقتدر نبود که شهر را آرام کند انگار. رام. منصور به فرهاد نگاهی انداخت که داشت سیگار می‌کشید. اسمش را عوض کرده بود و می‌گفت کمیل صدایش کنند. چای می‌خورد و سیگار می‌کشید و می‌خواست این چهار عکاس روزنامه‌های متفاوت را توجیه کند برای عکاسی از مراسم اعدامی که در پیش بود. سرهنگ‌ها و تیمسارهای فاسد. کمیل از محاربه می‌گفت، از دادگاه انقلابی، از فساد نیک‌خواه و ظلم جهان‌بانی. از اخلاص ارتشی‌های وفادار. از اینکه هر کس نمی‌توانست بیاید و این عکس‌ها قرار بود تاریخ را صادر کنند. منصور سوخته فرهاد را از سال‌ها قبل می‌شناخت.

 

نقد کتاب در goodreads

سایر رمان های فارسی در فروشگاه تی کتاب

 

0/5 (0 نظر)

توضیحات تکمیلی

ناشر

نشر چشمه

مولف

نوع جلد

شومیز

گروه بندی سنی

بزرگسال, رمان فارسی

اندازه

رقعی

گروه بندی موضوعی

داستان بزرگسال, داستان و رمان فارسی

شما شاید این را هم دوست داشته باشید