توضیحات
درباره ی کتاب:
کتاب مهندس چیکو ۱ : میک بولون واقعاً اسطوره بود.
برنامهی تلویزیونی «من اختراع میکنم، تو هم اختراع کن» را اجرا میکرد. سهشنبهها سر ساعت شش عصر. و هر سهشنبه سر ساعت شش، چیکو دست از تظاهر به مشقنوشتن برمیداشت و در فاصلهی دهدوازدهمیلیمتری تلویزیون مینشست تا برنامهاش را دنبال کند.
میک بزرگ!
همین میک بولون بود که باعث شده بود چیکو بزرگترین تصمیم زندگیاش را بگیرد: مخترعشدن!
متن کتاب:
وقتی چیکو فریتاتا بزرگترین مخترع جهان جرقهای در سرش روشن میشـود، چه گندی ممکن است زده شـود؟ پاسخ: هر گندی! برای همین با خیال تخت همه چیز را به چیکو بسپارید. فاجعه حتمی است.
چیکو تصمیم گرفته دست به اختراع وسیلهای بزند تا دزدی که از خانههای ساختمان خنزرپنزرها را میدزدد به دام بیندازد. اما محاسباتش کمی اشتباه از آب در میآید و …
کتاب مهندس چیکو ۱